A time for relax. Young happy businessman is relaxing in his office.

رضایت شغلی براساس مهندسی ارزش با چاشنی فلسفه

سوالی که این روزها زیاد از من پرسیده میشود این است که آیا از شغل وکالت راضی هستی یا نه؟ آیا مهندسی بهتر بود یا وکالت؟

پاسخ این سوال وقتی پیچیده تر میشود که پاسخ میدهم رضایت بیشتری دارم اما درآمد کمتری دارم

در فرهنگ عمومی ایرانیان پول و شادی و موفقیت مفهومی مستقیم با یکدیگر دارند به این معنا که اگر فردی ۲۰ میلیون دارد ۲ برابر فردی که ده ۱۰ میلیون تومان دارد خوشحال تر است با همین منطق اگر شما ۱۰ متر خانه بزرگتری دارید پس ۱۰ متر از من موفق تر هستید.

در مهندسی ما نیز این فرهنگ حاکم است. هیچگاه یک پیمانکار طرحی ارائه نمیدهد که مواد کمتری مصرف کند چرا که کارفرما نیز به همان میزان پرداختی کمتری به وی خواهد داشت. آیا جایی را سراغ دارید که پیمانکار ادعا کند به دلیل تغییر در برنامه توانسته است با صرفه جویی در مواد و حفظ کیفیت پروژه را حفظ کند فلذا مستحق دریافت حق الزحمه بیشتری است؟  

ما در پروژه مفهومی داریم به عنوان مهندسی ارزش که تعریف ساده آن میشود کاهش هزینه با حفظ کیفیت. اگر بخواهم این مفهوم را در زندگی شخصی استفاده کنم بکه با هزینه کمتر ( وقت، استرس، ساعت کار و…..) به رضایت شخصی در زندگی برسم.

مهندسی ارزش

حال پیدا کردن مفهوم رضایت در زندگی بخشی است که باید با اندکی کاوش در زندگی شخصی پیدا شود. رضایت درونی نسخه ای از پیش آماده شده برای انسان نیست. هزاران عامل وجود دارد که این مفهوم را در زندگی شما تعریف میکند و هیچکس جز خود شما نمیتواند یک تعریف ارائه دهد. اندوختن تجربه های متفاوت و کلنجار با خویشتن میتواند به شما در پیدا کردن این مفهوم کمک کند. جواب های ساده ای مثل ماشین خوب و یا خانه بزرگ الزاماً جواب های صحیحی نیستند. تجربه نشان داده است که ارتباط میان پول و خوشحالی تنها در ابتدا مستقیم خواهد بود و پس از مدتی رشد تصاعدی درآمد الزاماً به خوشحالی بسیار بیشتری ختم نخواهد شد.

نمودار درآمد و خوشحالی

جایگاه شغلی شما میتواند آرزوی چندین نفر دیگر باشد اما اگر آرزوی خودتان نیست آن را عوض کنید یا برای تغییر آن برنامه ریزی کنید. این سوال را از خود بپرسید که اگر ۱ میلیون دلار داشتید چه شغلی را شروع میکردید. جواب هرچه باشد احتمالاً به شما کمک خواهد کرد.

و اما تجربه شخصی من :  احسان عبدی پور مصاحبه ای دارد درخصوص ارزش داستان در زندگی که در زیر لینک آن قرارداده شده است. برای من در زندگی داشتن داستان بسیار مهم است اکنون که نگاه میکنم بیشترین زمانی که من در زندگی خوشحال بوده ام زمانی بوده که احساس کرده ام داستانی برای گفتن دارم. زمانی که در دمای ۶۰ درجه در زیر آفتاب کار میکردم شب که به خوابگاه برمیگشتم داستان آدمها را میشنیدم و این لذت شنیدن داستان بود که سختی کار را برایم آسان میکرد. تمام کارهایی که در زندگی انجام داده ام حول ساختن این ارزش در زندگیم بوده است به همین دلیل این روزها رضایت شغلی بیشتری در زندگی دارم. برای من یک پرونده یک داستان است و من از درگیر شدن در این داستان لذت میبرم.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *