نجفی به همراه همسرش
نجفی به همراه همسرش

ته خط کجاست؟

الان که دارم این مطلب رو مینویسم اخبار پر شده از قتل میترا استاد توسط نجفی شهردار سابق تهران و هزارتا چیز سابق دیگه. وسط این همه آدم موافق و مخالف که دارن تویت میزنن یا مقاله مینویسند من این سوال رو با خودم مرو میکنم که چی میشه یه نفر به ته خط میرسه. اصلا ته خط برای یه آدم کجاست؟

سالیانه چندین نفر در تمام دنیا به وسیله قتل کشته میشوند. هزاران دلیل برای قتل وجود داره اما وقتی پدری خانواده خودش رو به قتل میرسونه وقتی مادری جگر گوشه هاش رو با دستان خودش خفه میکنه و وقتی همسری عشق سابقش رو میکشه یعنی به ته خط رسیده. توی قتل خونوادگی مقتول و قاتل نه تنها همدیگر رو میشناسند بلکه بیشتر اوقات باهم رابطه عاطفی شدیدی دارند. راستش به نظر من قاتل با کشتن مقتول خودش رو هم میکشه. دیگه مهم نیست لوله اسلحه رو به کدوم ور نشونه گرفتی هر دو طرفش شقیقه خودته.

تو این جور قتل ها مجرم از درون فروپاشیده شده اصلا مهم نیست مجازات چی باشه همه چیز تموم شده. مجرم قبل از اعدام مرده ، فقط طناب دار جسمش رو هم مثل روحش میکشه همین! اینکه چرا نجفی با این همه سوابق درخشان مرتکب همچین قتلی شد مهم نیست مهم اینه که هرجا و در هر مقامی که باشی ممکنه یه روز برسی ته خط….

اما ته خط کجاست؟ برای هر آدمی ته خط فرق داره یه جایی که هی این آیه رو مرور میکنی که “پس از هر سختی آسانی قرار دادیم” اما انگار آسونی باهات بیگانه است هرچی تلاش میکنی به در بسته میخوری انگار زمین و زمان علیه تو دست به دست داده که فقط بزنتت زمین اونجا که امیدت رو از دست میدی دقیقا همون لحظه رسیدی ته خط. تو هرجایگاهی که باشی یهو بدنت و مغزت جفتش باهم قفل میشه اونجاست که مرتکب قتل میشی. گاهی اوقات خودت و گاهی دیگران رو میکشی. همه چیز یه لحظه است که تو سقوط میکنی و اگه خوش شانس باشی تهش میشی یه خبر همین!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *